زمستان رفت و روسیاهی به زغال ماند.
پس از پشت سر گذاشتن زمستان سخت و سرد، شروع فصل بهار نوید بخش سرآغاز زندگی و طراوت در کوهستان ، سرآغاز کار و تلاش برای زیستن و برقرارماندن است.
شغل اصلی مردم کشاورزی و دامداری می باشد، محصولاتی مانند حبوبات ،گردو فندق، و سبزیجات و پرورش گاو ،گوسفند و اسب و … از فعالیت های اصلی این مردم است
صنایع دستی مانند گلیم بافی ، کاموا بافی، چادر شب دوزی، فرش بافی و نمد زنی و صنایع چوبی هم اکنون نیز رایج بوده، ولی متاسفانه به علت عدم حمایت از سوی دولتمردان و بانیان حمایت از صنایع دستی ، مهاجرت به شهرو شهر نشینی و جاذبه های کاذب زندگی شهری صنایع فوق را به بوته فراموشی می سپارد.
کٌردِ بَوردِ غصهَ ، ورگِ اِساونه ی
در سفیدترین روزهای زمستان سال 1390 سیاهی التماس در چشمان گرسنه ی احشام کوهستان الیت و روستاهای همجوار برق می زد . بعد بیش از یک دهه تجربه ی زمستان کم برف ، کوهستان بار دیگر «طوفنی سال» را تجربه کرد . احشام در آغولها محبوس شدند . چوپان علیرغم جیره بندی علوفه ی احشام ، انبار علوفه ها را خالی و به اقتضاء شغل دامداری سنتی جیب خود را خالی تر دید . گرسنگی و لاغری بر احشام غالب شده بود و مرگ ومیر بیداد می کرد .برای تامین علوفه ، چوپان راهی دشت شد و این سوداگران بودند که از ناتوانی مالی و دل نگرانی چوپان بر فروش نقدی و چند برابر قیمت معمول علوفه پافشاری کردند . برای دیدن بهار شرط اول زنده ماندن است که چوپان بی پول برای زنده نگاه داشتن احشام، گوساله و بره و بزغاله های دو روزه را با شرط بدون مرگ و میر به نازلترین قیمت تقدیم سوداگران ، « ورگِ وارِ اِساونه ی غصه رِ خورنه » نمود تا بدون کم و کاست «گسن کوشین »به تعداد، شیر مست ترین ها را مالک شوند . و این چوپان بود که بی توجه به سودو زیان ، فقط برای دل خود که غصه دار « بَوِرد»بود برای اینکه زنده بمانند تن به غیر منصافانه ترین معامله داد. اما بهار زیبا بر پهنه ی کوهستان جلوگر شد و روسیاهی به زغال ماند .
برچسبها: درد دل کوهستان